دیکشنری
داستان آبیدیک
دستگاه های قابل حمل
english
1
computer
::
Portable device
واژگان شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
دستگاه ضربه زن
دستگاه عصبی
دستگاه عصبی احشایی
دستگاه عصبی سمپاتیک
دستگاه عصبی نباتی
دستگاه فروش
دستگاه گفتارساز
دستگاه گلژی
دستگاه گوارش
دستگاه لایه نشانی طلا
دستگاه مختصات مغناطیسی
دستگاه موج¬ساز
دستگاه نظارت
دستگاه نمونه گیری خودکار
دستگاه های حفاری تمام مقطع
دستگاه های قابل حمل
دستگاه های ناهمگن
دستگاه همزن مغناطیسی
دستگاه هواساز
دستگاه ویبره صفحه ای
دستگاه کندنما
دستگاه کیفری
دستگاهبافندگی
دستگاههای سورتر و پولشمار
دستگاههای منسجم
دستگیر
دستگیر شده
دستگیر کردن
دستگیره
دستگیری
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید